کینه گزاری

لغت نامه دهخدا

کینه گزاری. [ ن َ / ن ِ گ ُ ] ( حامص مرکب ) انتقامجویی. انتقام طلبی. خونخواهی :
نیل ِ دهنده تویی به گاه عطیت
پیل ِ دمنده به گاه کینه گزاری.
رودکی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
و رجوع به کینه گزار شود.

فرهنگ فارسی

انتقامجویی ٠ انتقام طلبی ٠ خونخواهی ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس