گرانمایه دستور گفتش به شاه
نبایَدْت رفتن بدان کینه گاه.
دقیقی.
بترسم که گر بار دیگر سپاه به جنگ اندر آید در این کینه گاه.
فردوسی.
که گر من شوم کشته بر کینه گاه شما کس مپایید پیش سپاه.
فردوسی.
بدو گفت تا من بدین کینه گاه کمر بسته ام با دلیران شاه...
فردوسی.
یکی با من ایدربدین کینه گاه بگردد به گرز گران کینه خواه.
فردوسی.
کدامین دلاور که در کینه گاه به پیشانیش کرد یارد نگاه ؟
اسدی.