کین گذار. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) کینه کش. ( آنندراج ). منتقم و انتقام کشنده بدیها و زیانها. ( ناظم الاطباء ). انتقامجو : به نزد بهو نامه کین گذاربفرمود پرخشم و پرکارزار.اسدی.|| کسی که دارای خشم بسیار باشد و طالب پاداش بدیها بود. ( ناظم الاطباء ).
کینه کش ٠ منتقم و انتقام کشند. بدیها و زیانها ٠ انتقامجو ٠ یا کسی که دارای خشم بسیار باشد و طالب پاداش بدیها بود .