کین ساختن ؛ کینه ساختن. کینه جوئی کردن. ستیزه جوئی کردن :
نه آرام باشد شما را نه خواب
مگر ساختن کین افراسیاب.
فردوسی.
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درنده کینه مساز.
فردوسی.
نه آرام باشد شما را نه خواب
مگر ساختن کین افراسیاب.
فردوسی.
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درنده کینه مساز.
فردوسی.