شماساس کین توز لشکرپناه
که قارن بکشتش به آوردگاه.
فردوسی.
سواران کین توز بی حدومرفرستاد همراه با یک پسر.
اسدی.
وصول موکب میمون و موسم نوروزخجسته باد بر ایام پهلوان کین توز.
خواجه عمید.
به وصال تو همه کینه بتوزم ز فراق کس مبادا زپس وصل تو کین توز پدر.
سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
خداوندا چو بر جان سمرقندشود باد دی دیوانه کین توز.
سوزنی ( از یادداشت ایضاً ).
زمانه باد ز اعدای دولتت کین توزکه تا به دولت تو کین محنتم توزم.
سوزنی.
بر یکی جود فایضت غالب وز دگر جاه قاهرت کین توز.
انوری.
تا دل خاقانی است از تو همی نگذردبو که در آرد به مهر آن دل کین توز را.
خاقانی.
بر سرت جای جای موی سپیدنه ز غدر سپهر کین توز است.
خاقانی.
رجوع به مدخل قبل شود.