کین ازمایی

لغت نامه دهخدا

( کین آزمایی ) کین آزمایی. ( حامص مرکب ) جنگ آزمائی. جنگاوری. رزم آوری :
در صف کین آزمایی خسروا هر ساعت است
بازو و تیغ تو را مردی و برهانی دگر.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

( کین آزمایی ) جنگ آزمائی ٠ جنگاوری ٠ رزم آوری ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس