فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به کیمیا مربوط به کیمیا . ۲ - کیمیاگر : ز عکس رخم خاک هر کوچه زر شد ترا کیسه خالی و من کیمیایی . ( نادم گیلانی )
فرهنگ عمید
مترادف ها
کیمیایی
کیمیایی، وابسته به هرمس مصری، سحر امیز
کیمیایی، شیمیایی
کیمیایی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
معنی اشتباه است