کیمونستن

لغت نامه دهخدا

کیمونستن. [ ن ِ ت َ ] ( هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند به معنی خواستن و طلبیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). به لغت زند و پازند، خواستن و طلبیدن و پرسیدن. ( ناظم الاطباء ). هزوارش : کیمنستن ، کمنیستن ، نستن ( خواستن ). ظاهراً مصحف کامستن پهلوی = کامیدن ( خواستن ). ( حاشیه برهان چ معین ).

پیشنهاد کاربران

بپرس