کیمخته

لغت نامه دهخدا

کیمخته. [ م ُ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) از شواهد زیر برمی آید که کیمخته ظاهراً نوعی پارچه پشمین بوده است : و از آنجا [از آبسکن ] کیمخته پشمین و ماهی گوناگون خیزد. ( حدود العالم ). و از آمل دستارچه زربافت گوناگون و کیمخته خیزد. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

از شواهد زیر بر می آید که کیمخته ظاهرا نوعی پارچ. پشمین بوده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس