کیلومتر

/kilumetr/

معنی انگلیسی:
kilometre, kilometer, kilometre

لغت نامه دهخدا

کیلومتر. [ ل ُ م ِ ] ( فرانسوی ، اِ مرکب ) هزار متر. ( ناظم الاطباء ). واحد مسافت ( در دستگاه متر )، معادل هزار متر. نِدا . ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کیلومتر مربع ؛ واحد سطح برابر یک میلیون متر مربع.

فرهنگ فارسی

هزارمتر
( اسم ) واحد مسافت ( در دستگاه متری ) معادل ۱٠٠٠ متر . یا کیلو متر مربع . واحد سطح معادل یک میلیون متر مربع .

فرهنگ معین

(مِ ) (اِمر. ) واحد مسافت معادل ۱٠٠٠ متر. ، ~ مربع واحد سطح معادل یک میلیون مترمربع .

فرهنگ عمید

واحد اندازه گیری طول، برابر با هزار متر.

دانشنامه آزاد فارسی

کیلومتر (kilometre)
واحد طول، با علامت اختصاری km، و برابر با ۱۰۰۰ متر. یک کیلومتر معادل با۳۲۸۰.۸۹ فوت یا۰.۶۱۲۴ (تقریباً پنج هشتم) مایل است.

مترادف ها

kilometer (اسم)
کیلومتر، هزار متر

kilometre (اسم)
کیلومتر، هزار متر

فارسی به عربی

کیلومتر

پیشنهاد کاربران

هزار گز
در شاهنامه یکای اندازه گیری زمین میل نوشته شده که از ایران رفته اروپا شده مایل

بپرس