لغت نامه دهخدا
کیلو. ( اِ ) کولاب و تالاب. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). استخر و تالاب را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). استخر. تالاب. آبگیر. ( فرهنگ فارسی معین ). || خندق و مغاک. ( ناظم الاطباء ). || آنجای از کنار رودخانه که مردمان در آنجابدن خود را می شویند و غسل می کنند. ( ناظم الاطباء ).
کیلو. [ ل ُ ] ( فرانسوی ، پیشوند ) پیشوندی است در زبانهای اروپایی که تعیین می کند که واحدی هزار بار تکثیر شده : کیلوگرم. کیلووات. || ( اِ ) کیلوگرم ( در فرانسوی هم به همین معنی به کار رود ). ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. هزار (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): کیلوبایت، کیلومتر.
دانشنامه عمومی
کیلو (تیکاره). کیلو شهری در شهرستان تیکاره در استان بام در بورکینافاسوی شمالی است و جمعیت آن ۹۰۲ نفر است.
wiki: کیلو (تیکاره)
کیلو (چاد). کیلو شهری در چاد است که در Tandjilé Ouest واقع شده است. [ ۱] کیلو ۴۵٬۲۲۴ نفر جمعیت دارد و ۴۲۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کیلو (چاد)
دانشنامه آزاد فارسی
کیلو (kilo)
پیشوندی به معنای هزار، با نماد K، کیلوگرم (kg) و کیلومتر (km) به معنای ۱۰۰۰گرم و ۱۰۰۰متر است. یک کیلو گرم جرم الگویی بین المللی، استوانه ای از آلیاژ پلاتین و ایریدیوم، است که در ادارۀ بین المللی اوزان و مقادیر شهر سِور فرانسه نگهداری می شود.
پیشوندی به معنای هزار، با نماد K، کیلوگرم (kg) و کیلومتر (km) به معنای ۱۰۰۰گرم و ۱۰۰۰متر است. یک کیلو گرم جرم الگویی بین المللی، استوانه ای از آلیاژ پلاتین و ایریدیوم، است که در ادارۀ بین المللی اوزان و مقادیر شهر سِور فرانسه نگهداری می شود.
wikijoo: کیلو
مترادف ها
کیلو، یک کیلوگرم معادل هزار گرم
کیلو، کیلو گرم، هزار گرم
کیلو، کیلو گرم، هزار گرم
پیشنهاد کاربران
کیلو ( کِلو، کلاه پر کلویی زردالی ، زردآلوومانند آن ) .
مَن، مِ، ، یِه مِنَتَه، یک مانده وته؛ته مانده.
مَن، مِ، ، یِه مِنَتَه، یک مانده وته؛ته مانده.