کیل دارو

لغت نامه دهخدا

کیل دارو. ( اِ مرکب ) سرخس. ( قانون ابوعلی سینا، مفردات چ طهران ص 216، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( ذخیره خوارزمشاهی ). سرخس نر . ( فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است که بر جرم او پیوندها و عقده ها بود و چون بشکنند توبرتو بود، و او را زغبها باشد به رنگ سرخ که به سیاهی زند و چون دست بر او مالیده آید هموار نماید و جرم او سخت باشد و طعم او تلخ بود... ابومعاذ گوید نبات او اکثر در مواضعی باشد که در وی آب ایستاده بود... در هیأت به موی بافته شبیه بود و در نواحی غزنین بسیار بود... ( از ترجمه صیدنه ). رجوع به گیل دارو و سرخس شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سرخس نر .

مترادف ها

male fern (اسم)
بسفایج، سرخس نر، کیل دارو

پیشنهاد کاربران

بپرس