کیغال

لغت نامه دهخدا

کیغال. ( ص ) جماشی بود. آن که پنهانک دوست را بیند گویند کیغالکی کرد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 330 ). رجوع به کنغال و کنغالگی شود.

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

بپرس