کیشن

لغت نامه دهخدا

کیشن. [ ش َ ] ( اِ ) پالهنگ. || سرب و رصاص. ( ناظم الاطباء ). سرب ، ولی شاهدی این معنی را تأیید نکرده است. ( از اشتینگاس ).

فرهنگ فارسی

یا سرب و رصاص ٠ سرب ولی شاهدی این معنی را تایید نکرده است ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس