دست غیری مبر که در همه شهر
قلبکاران کیسه بر ماییم.
خاقانی.
کیسه برانند در این رهگذرهرکه تهی کیسه تر آسوده تر.
نظامی.
کیسه بر آن خواب غنیمت شمردآمد و ازکیسه غنیمت ببرد.
نظامی.
شنیدم حاسدی زآنها که دانی که دزد کیسه بر باشد نهانی.
نظامی.
کیسه بری چند شگرفی نمودهیچ شگرفیش نمی کرد سود.
نظامی ( مخزن الاسرار ص 116 ).
رضاو ورع نیکنامان حرهوی و هوس رهزن و کیسه بر.
سعدی ( بوستان ).
نگه دارد آن شوخ در کیسه دُرکه بیند همه خلق را کیسه بر.
سعدی ( بوستان ).
رجوع به کیسه بریدن شود.