کیستان

لغت نامه دهخدا

کیستان. ( اِ ) شکنجه روغنگری و معصره آب انگورگیری. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || شیرزنه. ( ناظم الاطباء ). ظرف کره گیری یا کره سازی. ( از اشتینگاس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس