کیرپی

پیشنهاد کاربران

واژه کیرپی دگرگون شده واژه کیرپیگ است و کیرپ یا کیرب در زبان پارسی پهلوی همان شکل است. این جانور پستاندار که بسته به یَتَگ ( حالت ) راه رفتن و ایستادن می تواند گاه مانند موش باشد و گاه مانند توده ای گرد شده و پر از خار ( در زمان پناه گرفتن از سیج یا خطر ) ریخت و کیربش بسته به سُهِش ( احساس ) جانور دگرگون می شود و از این رو کیرپیگ نامیده شده بوده که با گذشت زمان کیرپی شده است. کیرپیگ به چیم دارای برَهم یا کیرب ( شکل ) ، بسته به کیرب ( شکل ) ، و درباره نام این جانور در گویش آذری به چیم شکل گرفتنی یا قابل شکل گرفتن است.
...
[مشاهده متن کامل]

بر این پایه می توان واژگان زیر را پیشنهاد کرد:
کیرپیدَن یا کیربیدَن یا کیرپیتَن یا کیربیتَن ( کیرب - یا کیرپ - ) : شکل گرفتن
کیربدار یا کیرپدار: شکل گرفتنی، قابل شکل گرفتن
کیربین یا کیرپین: کیرپدار، قابل شکل گرفتن
کیرپیگ: بسته به شکل؛ دارای شکل؛ شکل گرفتنی، قابل شکل گرفتن
کیربیدار یا کیرپیدار: شکل گیرنده
کیرپیتار یا کیربیتار: شکل گیرنده
کیرباگ یا کیرپاگ یا کیرباک یا کیرپاک: شکل گیرنده
کیربان یا کیرپان: شکل گیرنده؛ در حال شکل گرفتن
کیربیشن یا کیرپیشن: شکل گرفتن
کیربیشنیک یا کیربیشنیگ یا کیرپیشنیک یا کیرپیشنیگ: شکل گیرنده؛ بسته به شکل گرفتن؛ قابل شکل گرفتن
کیربیشنیه یاکیرپیشنیه: شکل گرفتن، تشکُّل
کیرپیشنیها یا کیربیشنیها: با شکل گرفتن
کیربَک یا کیرپَک یا کیربَگ یا کیرپَگ: ابزاری برای شکل گرفتن
کیربینَک یا کیربینَگ یا کیرپینَک یا کیرپینَگ: ابزاری برای شکل گرفتن
پَدیشکیرپ یا پَدیشکیرب: ابزاری برای شکل گرفتن ( درباره خود مردمی یا آدم )
کیربید یا کیرپید یا کیرپیت یا کیربیت: شکل گرفت؛ شکل گرفته
کیربیدَک یا کیربیدَگ یا کیرپیتَک یا کیرپیتَگ: شکل گرفته

کیرپی ( Kirpi ) : در زبان ترکی به معنی جوجه تیغی است