کیربان

لغت نامه دهخدا

کیربان. ( اِ ) کیرمان. کیر کاشی. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). رجوع به کیر کاشی ذیل ترکیب های کیر شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس