کیان خره. [ ک َ / کیا خ ُ رَ / رِ / خ ُرْ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) به معنی کیاخره است ، و آن نوری باشد از جانب اﷲبه سوی پادشاهان ، چه کیان پادشاهان و خره نوری و پرتوی را گویند که از جانب خدای تعالی به بندگان فایض شود، که بدان سبب بعضی پادشاهی و ریاست کنند و بعضی صنعت و حرفت آموزند. ( برهان ). به معنی کیاخره است. ( آنندراج ). کیاخره. کیان خوره. ( ناظم الاطباء ). فر کیانی. در اوستا «کوه انم خوه رنو» . ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به ماده بعد و حکمت اشراق چ هنری کربن و معین ص 157 و خوره و خره شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) فرکیان . توضیح این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده .