کاری که بسازید به دستان و به نیرنگ
چونانکه کیاده شود این قاضیک ما.
نجیبی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 509 ).
|| ( اِ ) رسوایی. بدنامی. ( ناظم الاطباء ) : ای سعد سپهر دین کجایی
کآثار سعادتت نهان است
بازم ز زمانه کم گرفتی
وین هم ز کیاده زمان است
این عادت قلّت مبالات
آیین کدام دوستان است ؟
انوری ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه : حسن کیاده. روزکیاده. لعل کیاده. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).