کی کاووس

پیشنهاد کاربران

کی کاووس ؛ کی بعلاوه کاووس
کی ؛ کوی ، کیان ، سرزمین
کاووس ؛ قاووس ، بسیار قوی
کلمه ی کی کاووس نیز به معنی شخص قوی و مقتدر که صاحب کیان و سرزمینی باشد می باشد.
همچنین قدرتی که باعث ایجاد ترس بر دشمنان خود شود کابوس نام دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

درک بهتر مطلب فوق از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم خانواده با کلمه ی کاووس در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی تبیین شده است ؛
گیو ؛ حرف ( گ ) در کلمه ی گیو در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات برای موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حرف ( ق ک ) می باشد.
مفهومی که از مصدر و بن واژه ی این کلمه به بیرون صادر می شود قوی و قُوَّت می باشد.
از کلمه ی گیو و گیوی به عنوان اسم و فامیل برای انسانهای قوی و پهلوان و انسان های پُر همت و با اراده که دارای قُوای فکری و فیزیکی بالایی می باشند در فرهنگ ایرانی ها استفاده می شود.
مدل ساختمان این کلمه از قانون مُصَوّت ها ایجاد گردیده است.
یعنی اگر بخواهیم مثالی مشابه از کلمات دیگر با این مدل ساختمان بیاوریم کلمه ی قیل و قال می باشد.
مفهوم کلمه ی قیل اشاره به گفتن و صحبت کردن با حجم صدای کم را دارد و مفهوم کلمه ی قال اشاره به صحبت کردن با صدای بلند را دارد. یا کلمات دیگر مثل زیگ زاگ و. . .
بر همین مبنا کلمه ی گیو و گاو با مفهوم مشترک قوی و قُوَّت و مُقَوّی در حجم و مقدار کم و زیاد در هر دو کلمه وجود دارد.
در قدیم الایام به کفش های چرمی و بادوام بالا و استحکام زیاد گیوه گفته می شد.
گاو ؛ گاوی ، قاوی ، قَوی ، پُر قُوَّت.
کلمه ی گاو نیز که پیشوند بسیاری از کلمات برای حیوانات حلال گوشت مثل خود گاو ، گاومیش ، گوساله ، گوزن ، گوسفند می باشد برای مبنای قوی بودن و قُوَّتی بوده که انسان ها از آنها برای کار کشیدن و خوردن گوشتشان استفاده می کرده اند.
از کلمه ی گیو با ریخت کیو برای میوه ی کیوی نیز استفاده شده است.
همچنین به کاغذهای مستحکم تر و قوی تر مُقَوّا گفته می شود.
کلمه ی قاووت نیز که نام سوغاتی از دیار کرمانی های عزیز ما می باشد در حال حاضر در حال استفاده می باشد.
گیوه ؛ در فرهنگ تات های خراسان شمالی با نام دیگر کِلوش و در کرمانشاه با نام کِلاش در قدیم الایام معروف بوده است.
مفهوم کلمه ی کِلوش و کِلاش اشاره به پاپوشی دارای حجم و فضای خالی که بشود پا را در آن حفظ کرد می باشد. ولی مفهوم کلمه ی گیوه اشاره به قوی بودن و استحکام پاپوش ها در نامگذاری دارد.
کلمات مرتبط دیگر با مفهوم مشترک قوی کلمه ی کابو و کابوس و کاووس می باشد.
کلمه ی کی کاووس نیز به معنی شخص قوی و مقتدر که صاحب کیان و سرزمینی باشد می باشد.

کی کاووس شاه حکومت کیانیان در زمان افراسیاب.
تلفظ باستانی اوستایی
نام کیکاووس = کؤیوسان KauuiUsan
و تلفظ پارسی باستان نام وی میشود =
خَشایَوُشانا KhashayaVoshana
و برگردان یونانی آن میشود =
زیوکسانوس Xevoxanus
سومین پادشاه سلسله کیانیان ( شاهنامه )
پسر کی آپیوه و نوه کیقباد و
پدر سیاوش و پدربزرگ کیخسرو
کَی کاووس یا کَی کاوُس ( به اوستایی: 𐬐𐬀𐬎𐬎𐬌 𐬎𐬯𐬀𐬥 ت. ت.   'کَوی اوسان' ) ، در اوستا فرزند «کی اَپیوِه» است که او فرزند «کی قباد» است؛ ولی در شاهنامهٔ فردوسی و در روایت های پسین، کی کاووس را فرزند کی قباد دانسته اند. او یکی از پادشاهان نامدار کیانی است. برخی روایت های او با نمرود شباهت دارد. سوگنامهٔ رستم و سهراب و داستان سیاوش نیز به دوران پادشاهی کی کاووس تعلق دارد. کی کاووس در داستان های اسطوره ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده است که با همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی صد و پنجاه سال پادشاهی کرد و پس از او کی خسرو به پادشاهی رسید.
...
[مشاهده متن کامل]

بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کیکاووس بر دیوان و آدمیان هفت کشور فرمانروایی مطلق می یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخ ها بر همه حتی بر دیوان مازندران فرمان می راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او می آید و دوباره توان به او بازمی گردد و جوان می شود.
بر پایهٔ اسطوره های ایرانی کی کاووس همچون فریدون و جمشید، بی مرگ آفریده شده بود و دیوان برای این که مرگ را بر او چیره گردانند، دیو خشم ( ائشمه ) را به یاری می گیرند و او را می فریبند. دیوها، کیکاووس را فریب داده و به فرمانروایی هفت کشور مغرورش می کنند آن گاه هوس پرواز به آسمان را در دل او زنده می کنند. آمده است که کیکاووس در اصرار بر پرواز از لجاجت دست برنداشت و تخت خود را بر پای چهار عقاب بست و پرواز کرد تا مرز نور و تاریکی پیش رفت و از همراهان جدا ماند. در آسمان ها فرّه ایزدی از سیمایش پر کشید و از آن جای بلند بر زمین سقوط کرد.
نریوسنگ، پیک اهورامزدا، می خواهد او را بکُشد که ناگاه، فره وشی کی خسرو، که هنوز به دنیای مادی نیامده بود، در می رسد و به او می گوید: او را مکش که از او سیاوش و از سیاوش من به وجود خواهم آمد. پس بدین طریق کیکاووس از مرگ رهایی یافت، اگرچه پس از آن میرا شد.
در شاهنامه در مورد نشان و پرچم کی کاووس آمده است که خیمه گاهی حریر و رنگارنگ داشت و پرچمش بنفش رنگ بود که در آن ماه زرین نقش شده بود:
کیکاووس پس از آن که فریب دیوان را می خورد، با وجود مخالفت های پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آن جا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک می خواهد. دیو سپید جادو کرده و چشمان کیکاووس و همراهانش را تیره و نابینا می سازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده می شود. کیکاووس در این هنگام به یاد پندهای زال و بزرگان ایران می افتد و به رستم پیغام می فرستد که او را یاری نماید. زال هم رستم را برای یاری روانهٔ مازندران می کند. رستم پس از آزمایش ها و نبردهای شگفت انگیز از هفت منزل - که به هفت خان رستم معروف است - می گذرد و بر دیو سپید پیروز می گردد.

کی کاووسکی کاووسکی کاووسکی کاووسکی کاووس
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کی‌کاووس