کَی کاووس یا کَی کاوُس ( به اوستایی: 𐬐𐬀𐬎𐬎𐬌 𐬎𐬯𐬀𐬥 ت. ت. 'کَوی اوسان' ) ، در اوستا فرزند «کی اَپیوِه» است که او فرزند «کی قباد» است؛ ولی در شاهنامهٔ فردوسی و در روایت های پسین، کی کاووس را فرزند کی قباد دانسته اند. او یکی از پادشاهان نامدار کیانی است. برخی روایت های او با نمرود شباهت دارد. سوگنامهٔ رستم و سهراب و داستان سیاوش نیز به دوران پادشاهی کی کاووس تعلق دارد. کی کاووس در داستان های اسطوره ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده است که با همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی صد و پنجاه سال پادشاهی کرد و پس از او کی خسرو به پادشاهی رسید.
... [مشاهده متن کامل]
بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کیکاووس بر دیوان و آدمیان هفت کشور فرمانروایی مطلق می یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخ ها بر همه حتی بر دیوان مازندران فرمان می راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او می آید و دوباره توان به او بازمی گردد و جوان می شود.
بر پایهٔ اسطوره های ایرانی کی کاووس همچون فریدون و جمشید، بی مرگ آفریده شده بود و دیوان برای این که مرگ را بر او چیره گردانند، دیو خشم ( ائشمه ) را به یاری می گیرند و او را می فریبند. دیوها، کیکاووس را فریب داده و به فرمانروایی هفت کشور مغرورش می کنند آن گاه هوس پرواز به آسمان را در دل او زنده می کنند. آمده است که کیکاووس در اصرار بر پرواز از لجاجت دست برنداشت و تخت خود را بر پای چهار عقاب بست و پرواز کرد تا مرز نور و تاریکی پیش رفت و از همراهان جدا ماند. در آسمان ها فرّه ایزدی از سیمایش پر کشید و از آن جای بلند بر زمین سقوط کرد.
نریوسنگ، پیک اهورامزدا، می خواهد او را بکُشد که ناگاه، فره وشی کی خسرو، که هنوز به دنیای مادی نیامده بود، در می رسد و به او می گوید: او را مکش که از او سیاوش و از سیاوش من به وجود خواهم آمد. پس بدین طریق کیکاووس از مرگ رهایی یافت، اگرچه پس از آن میرا شد.
در شاهنامه در مورد نشان و پرچم کی کاووس آمده است که خیمه گاهی حریر و رنگارنگ داشت و پرچمش بنفش رنگ بود که در آن ماه زرین نقش شده بود:
کیکاووس پس از آن که فریب دیوان را می خورد، با وجود مخالفت های پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آن جا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک می خواهد. دیو سپید جادو کرده و چشمان کیکاووس و همراهانش را تیره و نابینا می سازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده می شود. کیکاووس در این هنگام به یاد پندهای زال و بزرگان ایران می افتد و به رستم پیغام می فرستد که او را یاری نماید. زال هم رستم را برای یاری روانهٔ مازندران می کند. رستم پس از آزمایش ها و نبردهای شگفت انگیز از هفت منزل - که به هفت خان رستم معروف است - می گذرد و بر دیو سپید پیروز می گردد.
... [مشاهده متن کامل]
بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کیکاووس بر دیوان و آدمیان هفت کشور فرمانروایی مطلق می یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخ ها بر همه حتی بر دیوان مازندران فرمان می راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او می آید و دوباره توان به او بازمی گردد و جوان می شود.
بر پایهٔ اسطوره های ایرانی کی کاووس همچون فریدون و جمشید، بی مرگ آفریده شده بود و دیوان برای این که مرگ را بر او چیره گردانند، دیو خشم ( ائشمه ) را به یاری می گیرند و او را می فریبند. دیوها، کیکاووس را فریب داده و به فرمانروایی هفت کشور مغرورش می کنند آن گاه هوس پرواز به آسمان را در دل او زنده می کنند. آمده است که کیکاووس در اصرار بر پرواز از لجاجت دست برنداشت و تخت خود را بر پای چهار عقاب بست و پرواز کرد تا مرز نور و تاریکی پیش رفت و از همراهان جدا ماند. در آسمان ها فرّه ایزدی از سیمایش پر کشید و از آن جای بلند بر زمین سقوط کرد.
نریوسنگ، پیک اهورامزدا، می خواهد او را بکُشد که ناگاه، فره وشی کی خسرو، که هنوز به دنیای مادی نیامده بود، در می رسد و به او می گوید: او را مکش که از او سیاوش و از سیاوش من به وجود خواهم آمد. پس بدین طریق کیکاووس از مرگ رهایی یافت، اگرچه پس از آن میرا شد.
در شاهنامه در مورد نشان و پرچم کی کاووس آمده است که خیمه گاهی حریر و رنگارنگ داشت و پرچمش بنفش رنگ بود که در آن ماه زرین نقش شده بود:
کیکاووس پس از آن که فریب دیوان را می خورد، با وجود مخالفت های پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آن جا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک می خواهد. دیو سپید جادو کرده و چشمان کیکاووس و همراهانش را تیره و نابینا می سازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده می شود. کیکاووس در این هنگام به یاد پندهای زال و بزرگان ایران می افتد و به رستم پیغام می فرستد که او را یاری نماید. زال هم رستم را برای یاری روانهٔ مازندران می کند. رستم پس از آزمایش ها و نبردهای شگفت انگیز از هفت منزل - که به هفت خان رستم معروف است - می گذرد و بر دیو سپید پیروز می گردد.