لغت نامه دهخدا
- کک مک شدن ؛ خالهای ریز سیاه و زرد در بشره پدید آمدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کک مکی ؛ مبتلای به کک مک ، چنانکه روی کک مکی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
ککمک. [ ک ُ م ُ ] ( ص ) ماکیان که از تخم دادن مانده باشد. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) ( شعوری ). رجوع به کُک شود.
فرهنگ فارسی
لکه های سیاه یاقهوهای رنگ که برچهره وپوست بدن انسان پیدامیشود، کلف
ماکیان که از تخم دادن مانده باشد.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
کَکْ مَک (freckles)
کَکْ مَک
در پزشکی، تجمع موضعی نقطه های قهوه ای رنگ. غالباً روی بازوها و صورت کسانی دیده می شود که پوست روشن دارند. این لکه ها از تولید بیش از حدّ ملانین، براثر تابش آفتاب، پدید می آیند و در زمستان محو می شوند.
کَکْ مَک
در پزشکی، تجمع موضعی نقطه های قهوه ای رنگ. غالباً روی بازوها و صورت کسانی دیده می شود که پوست روشن دارند. این لکه ها از تولید بیش از حدّ ملانین، براثر تابش آفتاب، پدید می آیند و در زمستان محو می شوند.
wikijoo: کک_مک
مترادف ها
خال، لکه، کک مک، لک صورت
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی کک مک از ریشه ی دو واژه ی کیک و مکیدن فارسی هست که خود واژه ی کیک از ریشه ی واژه ی کیلک فارسی هست. خود واژه ی کیلک از ریشه ی این دو واژه ی کی لک واژه فارسی هست.
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی کک مک از ریشه ی دو واژه ی کیک و مکیدن فارسی هست که خود واژه ی کیک از ریشه ی واژه ی کیلک فارسی هست. خود واژه ی کیلک از ریشه ی این دو واژه ی کی لک واژه فارسی هست.
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






ککمک واژه ای تورکی است که به چم سختی می باشد و در پارسی به چم لکه های قهوه ای بر روی صورت و دست و پاهابکار می رود دیوان الغات تورک
به معنای خال های صورت
به انگلیسی: freckle
به انگلیسی: freckle