کپیه کردن


معنی انگلیسی:
to copy

مترادف ها

imitate (فعل)
تقلید کردن، کپیه کردن

copy (فعل)
کپیه کردن، رونویسی کردن

calk (فعل)
مسدود کردن، بتونه گیری کردن، زیرپوش سازی کردن، درز گرفتن، اب بندی کردن، نعل زدن، کپیه کردن، بتونه کاری کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن

فارسی به عربی

قلد

پیشنهاد کاربران

بپرس