کپونی ( kaponi ) ادا، تقلید
ترکیب کپونی درآوردن ، به معنای تقلید درآوردن و مسخره کردن کسی است . واژه کپونی از اصل واژه ی ( کپیک= kapik ) فارسی میانه به معنای ( ( میمون ) ) گرفته شده که ظاهرا از زبان سنسکریت وارد زبان فارسی میانه و دری شده است چون یکی از ویژگی های میمون تقلید و شکلک درآوردن است به همین سبب این واژه را به او نسبت داده اند.
... [مشاهده متن کامل]
دربندهشن آمده است:« بهدین گوید:من مردمان را ده گونه آفریدم، نخست آن کیومرث روشن سپید چشم ….
دهم، کپی است که ازمردمان فروترین است. ( بندهشن، ص80 )
شب زمستان بودوکپی سرد یافت کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت
کپیان آتش همی پنداشتند پشته هیزم بدو برداشتند
کلیله دمنه منظوم رودکی
ترکیب کپونی درآوردن ، به معنای تقلید درآوردن و مسخره کردن کسی است . واژه کپونی از اصل واژه ی ( کپیک= kapik ) فارسی میانه به معنای ( ( میمون ) ) گرفته شده که ظاهرا از زبان سنسکریت وارد زبان فارسی میانه و دری شده است چون یکی از ویژگی های میمون تقلید و شکلک درآوردن است به همین سبب این واژه را به او نسبت داده اند.
... [مشاهده متن کامل]
دربندهشن آمده است:« بهدین گوید:من مردمان را ده گونه آفریدم، نخست آن کیومرث روشن سپید چشم ….
دهم، کپی است که ازمردمان فروترین است. ( بندهشن، ص80 )
شب زمستان بودوکپی سرد یافت کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت
کپیان آتش همی پنداشتند پشته هیزم بدو برداشتند
کلیله دمنه منظوم رودکی