کپاک. [ ک َ ] ( اِ ) مرغکی باشد کبود و سفید و دم دراز که او را دمسیجه نیز گویندبر لب آب نشنید و دم جنباند. ( برهان ) ( آنندراج ). دم جنبانک. ( ناظم الاطباء ). کبوک. ( فرهنگ فارسی معین ).