کویل

/koyl/

لغت نامه دهخدا

کویل. [ ک َ ] ( اِ ) شکوفه بابونه و ریحان را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). گل بابونه و گل ریحان. ( از ناظم الاطباء ). اسم زهر بابونج است. ( فهرست مخزن الادویه ).

کویل. [ ] ( اِ ) موی گردن خروس. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): عِفْریة؛ کویل خروس. ( مهذب الاسماء ) ( از یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) شکوف. بابونه زهر بابونج .
موی گردن خروس . کویل خروس

پیشنهاد کاربران

سیم پیچ، کلاف
پیچه
معنی کویل به عربی چه می شود

بپرس