کویج
لغت نامه دهخدا
کویج. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مشکین خاوری است که در بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع است و 539 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
مترادف ها
محوطه، حصار، گیر کردن، پرچین، درنگ، کویج، کیالک، میوه ولیک، ملاولیک، گله گوسفند و غیره
پیشنهاد کاربران
هوالعلیم
کِویج ( کیویج ) :زالزالک ، وبر دونوع است: یک نوع آن به رنگ زرد تیره و نوع دیگر آن قرمز تیره است.
البته نوع کوهی آن را سرخ ولیک است که میوه آن کوچکتر و به رنگ نارنجی است و خاصیت درمانی دارد. . .
کِویج ( کیویج ) :زالزالک ، وبر دونوع است: یک نوع آن به رنگ زرد تیره و نوع دیگر آن قرمز تیره است.
البته نوع کوهی آن را سرخ ولیک است که میوه آن کوچکتر و به رنگ نارنجی است و خاصیت درمانی دارد. . .