کوکولِین (قرن ۱م)(Cuchulain)
(یا: کوکولین) پهلوان افسانه ای سلت ها، جنگجویی غول پیکر در افسانه های حماسی ایرلند و شخصیت اصلی سلسله داستان های مرتبط با هم، در شرح حال عمویش کونکوبار مک نِسا، پادشاه آلستر. هنوز پسربچه ای بود که با کشتن سگی وحشی قدرت شگفت انگیزش را به نمایش گذاشت. در جوانی، یک تنه جلوی سپاهی را گرفت. در نبردهایش، در عالم زندگان و مردگان، پیروز بود، اما سرانجام خیانت و جادو او را از پای درآورد. مشهورترین ماجراهایش مربوط به هجوم گاو های کولی است. کوکولین برای نهضت احیای فرهنگی ایرلند در اواخر قرن نوزدهم به صورت چهره ای نمادین درآمد و مجسمه ای مفرغی از او در «ادارۀ پست عمومی دوبلین»، به یادبود «روز قیام مسیح» برپا است. در کودکی، او را با نام سِتانتا فرزند سوالتام، جنگاور آلستر، و شاهدخت دِختیره می دانستند؛ اما پدر واقعی اش لوگ، خدای جنگجو، فرمانروای نور و جادو و هنرها بود. در دان ایمبریت (لاوت) بزرگ شد و در ۶ سالگی به دربار کونکوبار شاه رفت. بعد از کشتن سگِ نگهبانِ کولان آهنگر، جای او را گرفت و به «سگ کولان» شهرت یافت. بعدها، سه پسر نِختا، دشمنان نسل اندر نسل مردم آلستر، را کشت. کوکولین در ۱۷سالگی، زمانی که مِدب کانوت و سپاهش قصد داشتند دانِ کوایلنگه، گاوی بزرگ، را به چنگ آورند، طی مدتی که اهالی آلستر بر اثر جادو ناتوان شده بودند، یک تنه از مرز دفاع کرد. این ناتوانی، آن گاه که آلستر در معرض خطر بود، با نفرین الهه ای به نام ماچا عارض آن ها شد؛ ماچا مجبور بود در حال زایمان در مسابقۀ دویی شرکت کند که اسب هایی از جهت مخالف می دویدند. کوکولین، که اهل لنستر بود، از این بلا در امان ماند. کوکولین حدود ده سال پس از هجوم گاوها، به دست لوگاید و فرزندان کالاتین دِینا از پای درآمد.
(یا: کوکولین) پهلوان افسانه ای سلت ها، جنگجویی غول پیکر در افسانه های حماسی ایرلند و شخصیت اصلی سلسله داستان های مرتبط با هم، در شرح حال عمویش کونکوبار مک نِسا، پادشاه آلستر. هنوز پسربچه ای بود که با کشتن سگی وحشی قدرت شگفت انگیزش را به نمایش گذاشت. در جوانی، یک تنه جلوی سپاهی را گرفت. در نبردهایش، در عالم زندگان و مردگان، پیروز بود، اما سرانجام خیانت و جادو او را از پای درآورد. مشهورترین ماجراهایش مربوط به هجوم گاو های کولی است. کوکولین برای نهضت احیای فرهنگی ایرلند در اواخر قرن نوزدهم به صورت چهره ای نمادین درآمد و مجسمه ای مفرغی از او در «ادارۀ پست عمومی دوبلین»، به یادبود «روز قیام مسیح» برپا است. در کودکی، او را با نام سِتانتا فرزند سوالتام، جنگاور آلستر، و شاهدخت دِختیره می دانستند؛ اما پدر واقعی اش لوگ، خدای جنگجو، فرمانروای نور و جادو و هنرها بود. در دان ایمبریت (لاوت) بزرگ شد و در ۶ سالگی به دربار کونکوبار شاه رفت. بعد از کشتن سگِ نگهبانِ کولان آهنگر، جای او را گرفت و به «سگ کولان» شهرت یافت. بعدها، سه پسر نِختا، دشمنان نسل اندر نسل مردم آلستر، را کشت. کوکولین در ۱۷سالگی، زمانی که مِدب کانوت و سپاهش قصد داشتند دانِ کوایلنگه، گاوی بزرگ، را به چنگ آورند، طی مدتی که اهالی آلستر بر اثر جادو ناتوان شده بودند، یک تنه از مرز دفاع کرد. این ناتوانی، آن گاه که آلستر در معرض خطر بود، با نفرین الهه ای به نام ماچا عارض آن ها شد؛ ماچا مجبور بود در حال زایمان در مسابقۀ دویی شرکت کند که اسب هایی از جهت مخالف می دویدند. کوکولین، که اهل لنستر بود، از این بلا در امان ماند. کوکولین حدود ده سال پس از هجوم گاوها، به دست لوگاید و فرزندان کالاتین دِینا از پای درآمد.
wikijoo: کوکولین