کوکب افروز

لغت نامه دهخدا

کوکب افروز. [ ک َ / کُو ک َ اَ ] ( نف مرکب ) کوکب افروزنده. افروزنده کوکب. روشن کننده ستاره :
آفتابی که از زوال بری است
کوکب افروزآسمان من است.
حسین ثنائی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کوکب افروزنده . افروزنده

پیشنهاد کاربران

بپرس