کوژ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ضلع. ( تاج المصادر بیهقی ). اِستقواس. ( زوزنی ). انحناء. خمیدن. تقوس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کوژ گشتن شود.