کوچکی
/kuCaki/
مترادف کوچکی: حقارت، کم حجم، طفولیت، خردی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- امثال :
آدم از کوچکی بزرگ می شود ؛ برای نیل به مقامات بلند شروع از رتبه های پست عیب نیست. تحمل تحقیر برای نیل به مقامات عالی سزاوار است. ( امثال و حکم ج 1 ص 21 ).
|| حقارت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || در تداول عامه ، بندگی. فرمانبرداری : در کوچکی و خدمتگزاری حاضرم. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خردی.
دانشنامه عمومی
کوچکی (سرزمین آلتای). کوچکی ( به لاتین: Kochki ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در سرزمین آلتای واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کوچکی (سرزمین آلتای)
مترادف ها
خردی، کمی، کوچکی
ضعف، کوچکی، ریزگی، کوچک اندامی، تازه کاری جوانی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
رعنا به معنای رشیت، قد بلند، کشیده
کوچکی