کوچ به کوچ. [ ب ِ] ( ق مرکب ) رفتن به تواتر و پی درپی باشد. ( برهان ). رفتن از منزلی به منزل دیگر بدون درنگ و توقف و اتراق. ( ناظم الاطباء ). رفتن به تواتر و پی درپی. رحلت بتدریج. کوچ بر کوچ. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچ بر کوچ شود. || ( اِ مرکب ) اسب و مرکب دزدان و راهزنان را هم گفته اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).