کوهج

لغت نامه دهخدا

کوهج. [ هَِ ] ( اِ ) آلوی کوهی را گویند و به عربی زعرور خوانند و درخت آن را عوسج می گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). زالزالک و کیل کوهی که به تازی زعرور و درخت آن را عوسج گویند. ( ناظم الاطباء ). در مخزن الادویه «کوهنج » اسم فارسی زعرور است... «کوهی » و «کوهیج » به فارسی زعرور جبلی است. «کویج » و «کویژ» اسم فارسی زعرور احمر بستانی است ، و نزد بعضی کویژ به زای فارسی به معنی مطلق زعرور است. در تحفه حکیم مؤمن «کویج »، اسم فارسی زعرور است ظاهراً اصل کلمه کوهیج ، کوهیک ( = کوهی ، جبلی ) و صفت است و کویج و کوهج مخفف آن است. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کوهیج شود.

کوهج. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش بستک که در شهرستان لار واقع است و 1136 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حومه بخش بستک شهرستان لار واقع در ۲۴ کیلومتری باختر بستک جلگه و گرمسیر دارای ۱۱۳۶ تن سکنه محصول غله خرما و صیفی .
( اسم ) آلوی کوهی زعرور .

فرهنگ معین

(هِ ) (اِ. ) زالزالک ، آلوی کوهی .

فرهنگ عمید

= زالزالک

پیشنهاد کاربران

بپرس