کوه تا کوه. ( ق مرکب ) ازسر تا پا و سراسر و تماماً و همگی و کاملاً. ( ناظم الاطباء ). کوه کوه. ( از فرهنگ فارسی معین ) : زمین کوه تاکوه جوشن وران برفتند با گرزهای گران.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 260 ).
و رجوع به کوه کوه شود.
فرهنگ فارسی
بسیار زیاد فراوان : کنم وصف پیلان گر دون شکوه که کیف خیالم رسد کوه کوه . ( یحیی کاشی )