کون سوخته

لغت نامه دهخدا

کون سوخته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه سرینش سوخته. || کنایه از کسی که زیانی سخت دیده. آنکه کلاه به سرش رفته. || شخصی که از نام و ننگ درگذشته باشد. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
در گلشن عشق بدقماریم
کون سوخته های روزگاریم.
غزالی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه سرینش سوخته . ۲ - کسی که زیانی سخت دیده آنکه کلاه بسرش رفته . ۳ - آنکه از نام و تنگ در گذشته : در گلشن عشق بد قماریم کون سوخته های روزگاریم . ( غزالی )

پیشنهاد کاربران

آتشدان، تون یا مزبله بخشی از حمام های قدیمی بود که در آن خس و خاشاک یا فضولات حیوانی را آتش می زدند تا گرمای مورد نیاز خزینه را ایجاد کند.
تون سوزی یعنی به لجن افتادن ، کثیف یا بی کلاس شدن و. . .
به اشتباه و نزدیکی لغت در بین مردم با قیاص مع الفارق به کون سوزی تبدیل شده است
کسی که ناسزا شنیده باشد و نکوهیده شده باشد

بپرس