داداش از معنی کون بلبلی چطوری رسیدی به اندام هیکلی؟؟!!!
نخست پوزش میخوام از ساختن این واژه ولی چه کنم که واژه ای کاربردی است!
کون بُلبُلی - واژه فارسی، در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری )
این واژه را واسه کسی بکار می برند که ورزشکار بوده و از اندام خوبی برخوردار است و برای شوخی از آن بهره می گیرند!
... [مشاهده متن کامل]
کون: واژه ای پارسی که امروزه به فرنود ( دلیل ) کاهش واژگانی کمتر از آن بهره می گیریم ولی در ادبیات گذشته و چکامه ای ( شعری ) ما بسیار کاربرد داشت!
نمونه ای چند از کاهش واژگانی:
سُپور >>> پاکبان مستراح >>> دست به آب
بُلبلی: در لهجه قزوینی -
به اندامی از بدن که بسیار گوشتی، بزرگ و خوشمَل ( خوش فُرم ) است بکار می رود!
معنی: خوش اندام، هیکلی، خوش قد و بالا، بالابلند، شاخِ شمشاد
خوبرو، خوشگل ( خوشمَل ) ، قشنگ، زیبا، دلربا، دلفریب، خوش بَر و رو -
جذاب، فریبنده، گیرا، کاریزما دار
کون بُلبُلی - واژه فارسی، در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری )
این واژه را واسه کسی بکار می برند که ورزشکار بوده و از اندام خوبی برخوردار است و برای شوخی از آن بهره می گیرند!
... [مشاهده متن کامل]
کون: واژه ای پارسی که امروزه به فرنود ( دلیل ) کاهش واژگانی کمتر از آن بهره می گیریم ولی در ادبیات گذشته و چکامه ای ( شعری ) ما بسیار کاربرد داشت!
نمونه ای چند از کاهش واژگانی:
سُپور >>> پاکبان مستراح >>> دست به آب
بُلبلی: در لهجه قزوینی -
به اندامی از بدن که بسیار گوشتی، بزرگ و خوشمَل ( خوش فُرم ) است بکار می رود!
معنی: خوش اندام، هیکلی، خوش قد و بالا، بالابلند، شاخِ شمشاد
خوبرو، خوشگل ( خوشمَل ) ، قشنگ، زیبا، دلربا، دلفریب، خوش بَر و رو -
جذاب، فریبنده، گیرا، کاریزما دار