کومه کردن


معنی انگلیسی:
pile

مترادف ها

stack (فعل)
انباشتن، توده کردن، خرمن کردن، کومه کردن، پشته کردن

pile (فعل)
اندوختن، توده کردن، کومه کردن

rick (فعل)
کومه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس