کولک

لغت نامه دهخدا

کولک. [ ل َ ] ( اِ ) کدویی بود که زنان پنبه را در او نهند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 302 ) . کدویی را گویند که زنان پنبه رشتن را در آن نهند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در لهجه کرمانی ، کولک ( غوزه پنبه ). ( حاشیه برهان چ معین ) :
زن برون کرد کولک از انگشت
کرد بر دوک و دوک ریسی پشت.
لبیبی ( از لغت فرس اسدی ).
|| جوزق. ( ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در رفسنجان به معنی غوزه پنبه است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کدویی که زنان پنب. رشتنی را در آن نهند .

فرهنگ عمید

کدو یا سبد کوچکی که زنان روستایی در پای چرخ نخ ریسی می گذارند و گلوله های نخ را در آن می اندازند.

گویش مازنی

/koolek/ گل پر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کولککولککولک
کول ک به معنی رشته یا رشته رشته یا کورکدار ( ترکی ) کول جه پوست پشمی گوسفند بصورت لباس میپوشند، ، ، ، ، کول ه ( پشتی ) کیسه بار عمدتا از پوست، ، برای آذوقه راه استفاده میشه، ، کول اش ساقه های علف منجمله
...
[مشاهده متن کامل]
گندم و جو ( خرد شده اش سامان میشه ترکی ) ، ، ، کول در منی دوم ترکی ( خاکستر اتش ) ، ، ، ، کول له دانه های ریز برف همراه باد پخش میشود چه بصورت بارش یا پراکنده شدن آن توسط باد از یک نقطه به نقطه دیگر اقتباس شده از کول اتش یا همان خاکستر بصورت کول لاک وارد زبان فارسی

کوله ک در زبان مردم کرد جنوب ایلام به مشک بزرگ دوغ زنی برای تهیه کره گفته می شود
کولک نام روستایی ویک منطقه ی کوهستانی در شمال اندیمشک ودر کنار رودخانه ی دز یا سزار می باشد . دراین منطقه دامداری انجام می شود وگروهی از تیره های قلاوند وپاپی وبختیاری پارسی در این سر زمین روستا نشین ویا چادر نشین هستند .
نام روستایی از توابع شهرستان ایذه بخش دهدز استان خوزستان محل سکونت طایفه خواجه یکی از طوایف بختیاری هفت لنگ
کولک ( K�lək ) : در زبان ترکی به معنی توفان برف است و به صورت کولاک وارد زبان فارسی شده است کلمه کول ( cool ) انگلیسی به معنی خنک شبیه این کلمه ترکی است