کولو

گویش مازنی

/kooloo/ حبه تکه & واحدی برای آتش، کباب و - هموار کردن کرت های شالیزار جهت نشا

دانشنامه عمومی

کولو (رقص). کولو ( سیریلیک صربی: Коло ) رقص چرخشی اسلاوهای جنوبی است که در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو درج شده است[ ۱] و تحت همین نام در بوسنی و هرزگوین، کرواسی و صربستان برپا می شود.
عکس کولو (رقص)

کولو (فیلم). کولو ( پرتغالی: Colo ) یک فیلم درام پرتغالی به کارگردانی ترزا ویلاورده است که در سال ۲۰۱۷ به نمایش درآمد. [ ۱] این فیلم در بخش رقابت اصلی شصت و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم برلین حضور داشت. [ ۲]
عکس کولو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کولو به معنی پست و خفیف و فرومایه، دیوانه و فاقد شعور ، تهی مغز و متوهم است
کِولو /kowlu/
مرغها همه چیزخوارند به همین جهت دوست دارند خاک را به هم بزنند انها با کشاندن خاک ها به سمت خود و یا اطراف سعی می کنند دانه ها، حشرات و خرده آشغال و خوراکی هایی که با خاک مخلوط شده اند را بیابند و تغذیه کنند به این عمل مرغ در گویش شهرستان بهاباد کِولو کردن گفته می شود. البته مرغها علاوه بر کاووش غذا در خاک های زیر پای خود دوست دارند با پاها و نوک خود زمین را چنگ بزنند و بخراشند شایدهیچ چیزی هیجان آمیز تر از این نیست که مرغی را در حال چنگ زدن به زمین و یافتن و خوردن حشرات و کرم ها ببینیم. آن ها علف موجود در باغچه را نیز چنگ می زنند این کار مرغ ها می تواند در کنار عمل خاک بازی انها صورت گیرد اما خاک بازی مرغها بیشتر جنبه کم کردن حرارت بدن و یا از بین بردن انگلهای سطح بدن دارد در مجموع مرغ ها ابتدا علاقه زیادی به نوک زدن زمین و خوردن موادی که روی زمین ریخته است دارند در مرحله بعد، گشتن و یافتن غذا از درون خاک را دوست دارند و سپس می توانند با چنگ زدن به خاک و خراش زمین در پی غذا برایند. مساله خاک بازی مرغ ها هم یک موضوعی است که می تواند بدون انگیزه ی یافتن غذا صورت گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه کولو معنی دیگری هم دارد که امروزه کاملآ فراموش شده هر چند به احتمال زیاد ریشه این واژه از گویش مازنی برخواسته باشد.
ابن بطوطه جهان اسلام گرد مغربی که در نخستین ده های سده چهاردهم میلادی از خاور تا باختر از شمال تا جنوب دنیای اسلام را در نوردید وقتی که از اصفهان دیدار میکند میگوید در اینجا هر حرفه ای برای خود نماینده و سرکاری دارد از جمله از کولو که رییس صنف بازاری ها باشد نام میبرد. مفسر فرانسوی کتاب در ذیل توضیح میدهد احتمالأ با توجه به نوشته های جهان گردان و بازرگانان فرانسوی سده شانزدهم و هفدهم که کلمه کولو را ذکر کرده اند این واژه به رییس صنف بازاریان اطلاق میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده این سطور که دوران کودکی و جوانی را در محله اسفنجان ( اسپندگان ) سمنان گذرانیده است خانواده ای را در این محله میشناخت که نام خوانوادگی آنها کولو بود ولی هیچ کس از جمله خود آنها نمی دانستند که این نام از کجا آمده و چه معنی ای دارد.
مأخذ Voyage de Ibn Batt�ta volum 1 ; �dition la d�couverte 1997 . Traduction de l'ar
Traduction de l'arabe par C Defremery et B. R. Sanguinetti 1858. Introduction et notes de St�phane Yerasimos. Voire Page399

کولو نامی است که مردم جنوب به سیاه پوستان ایرانی میدهند و کلمه ای نژاد پرستانست که به معنی سیاه است

بپرس