کوله بار. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به واو معروف ، پشتاره که به پشت بردارند و این از اهل زبان شنیده شده. ( آنندراج ). کولباره. کوله باره. باری که بر پشت کشند. ( فرهنگ فارسی معین ). باری که بر پشت یا دوش برند و آن بزرگ نباشد. باری خرد که بر کتف توان بردن یا میان دو کتف. باری که بر دوش آدمی حمل شود. باری بر پشت طناب و رسن آن از یک سوی شانه بر سینه افتد و حامل ، آن را بر دست دارد. پشته.پشتواره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : کوله بار آرزویی بست دل کآسمان زد زور و از جا برنداشت.
ظهوری ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) باری که بر پشت کشند : کوله بار آرزو یی بست دل کاسمان زد زور از جا بر نداشت . ( ظهوری )
واژه نامه بختیاریکا
اهرم
مترادف ها
load(اسم)
مسئولیت، بار، محموله، کوله بار، بار الکتریکی، عملکرد ماشین یا دستگاه