کولمه

لغت نامه دهخدا

کولمه. [ ل َ م َ / م ِ ] ( اِ ) کُلَمه. ( فرهنگ فارسی معین ). قسمی ماهی که در بحر خزر فراوان است. رجوع به کلمه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - یک جزو از کلام لفظ معنی دار : ( یا در کتابت آن حرفی یا کلمه ای از قلم افتاده ... ) . توضیح فرق کلمه با لفظ در این است که لفظ اعم است از معنی دار و بی معنی ولی کلمه حتما معنی دارد . ۲ - سخن گفتار . یا اتفاق کلمه . اتفاق آرائ : و بر این کلمه همگی ارباب ذوق را اتفاق کلمه چون خادم دعا و ناشر ثنا محمد عوفی روی از هم. جهان گردانیده و بهم. جهان آورده است ... ۳ - مجموع. حروفی که یک واحد را تشکیل دهند . در دستور فارسی معمولا کلمه را به نه بخش تقسیم کنند : ۱ - اسم . ۲ - صفت . ۳ - عدد . ۴ - کنایه . ۵ - فعل . ۶ - قید . ۷ - حرف اضافه . ۸ - حرف ربط . ۹ - صوت توضیح : ۱ - در زبانها ی اروپایی نیز معمولا کلمه را به نه بخش تقسیم نمایند ولی عدد و کنایه در آن میان نیست و بجای این دو حرف تعریف و ضمیر را جا دهند . توضیح : ۲ - کلام مرکب است از مجموع چند کلمه . ۴ - فعل : و منطقیان فعل را کلمه خوانند و حرف را ادات . پس لفظ مفرد یا اسم بود یا فعل یا حرف . ۵ - روح انسانی را باعتبار ظهور آن در نفس انسانی کلمه گویند . یا کلم. کن . امر ابداعی و تکوینی و وجود منبسط است چنانکه گویند بواسط. کلم. کن تمام موجود ات بر سبیل وجود ابداعی دفعه واحده از ذات حق صادر شده اند ۶ - جمله : ( هرچ رافت و شفقت و رحمت و صلت رحم است داخل کلم. وایتائ ذی القربی است ) . ۷ - سکینه ۸ - ( اسم خاص ) روح القدس .

دانشنامه عمومی

کولَمه ( نام علمی: Rutilus caspicus ) که کُلَمه، کولمه گرگان و تِلاجی هم نامیده می شود، یک گونه ماهی از سرده کولمه ها است. کولمه در دریای خزر صید می شود. پراکنش آن در ایران در جنوب شرقی دریای خزر است. جثهٔ آن دو یا سه برابر ماهی «کولی» است و وزن آن سیصد تا چهار صد و پنجاه گرم تغییر می کند. [ ۱]
کولمه همه چیزخوار است و از نرم تنان، سخت پوستان ریز و نوزاد حشرات تغذیه می کند. کولمه نیمه مهاجر است. دو نوع مهاجرت دارد که شامل مهاجرت از دریا به رودخانه برای تخم ریزی ( مهاجرت بهاره ) و دیگری در داخل دریا برای زمستان گذرانی ( مهاجرت پاییزه ) است.
کولمه دندان حلقی یک ردیفی ( ۵–۶ ) دارد. بیشینهٔ درازای بدن آن ۳۵ ( میانگین ۲۰ ) سانتی متر است. بدن این ماهی نسبتاً بلند است و ارتفاع آن ۲۵٪ تا ۳۶٪ طول بدن را دربرمی گیرد؛ سطح بدن از پولک های متراکم متوسط یا درشت پوشیده شده است؛ دهان نیمه تحتانی است؛ دو انتهای آروارهٔ پایین اندکی از قائمه ابتدای چشم می گذرد؛ بالهٔ پشتی بر روی قاعدهٔ بالهٔ لگنی قرار می گیرد؛ ابتدا بالهٔ مخرجی نیز در عقب انتهای قاعدهٔ بالهٔ پشتی است؛ طول ساقهٔ دمی ۱۸٪ تا ۲۴٪ طول بدن است.
عکس کولمهعکس کولمه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کولمه با تلفظ کولمَ
در کوردی به معنای گونه ( اعضای صورت ) می اید

بپرس