کولم

لغت نامه دهخدا

کولم. [ ک َ ل َ ] ( اِ ) فلفل سیاه را می گویند و آن معروف است. ( برهان ) ( آنندراج ). فلفل سیاه. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). با طبری «گولمه تره » به معنی خردل مقایسه شود. ( از حاشیه برهان چ معین ).

کولم. [ ل َ ] ( اِخ ) بندری بزرگ به هندوستان. ( از سفرنامه ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بندری است در ساحل غربی شبه جزیره هندوستان بکلی نزدیک رأس مثلثی که شبه جزیره مذکور را تشکیل می دهد، بر ساحل دریای عمان. مؤلفین عرب آن را به همین املای «کولم » می نوشته اند و مارکوپولو در سفرنامه خود به املای «کویلوم » نوشته ، ولی اکنون در عموم نقشه هاو کتب جغرافی اروپائی نام این بندر را باملای «کیلون » می نویسند. ابن بطوطه پس از چهل روز بحرپیمایی از سومطرا در رمضان 747 هَ. ق. به این بندر رسید. ( از تعلیقات شدالازار ص 508 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) فلفل سیاه .

گویش مازنی

/koolem/ نام مرتعی در آمل - از توابع بنافت ساری

پیشنهاد کاربران

بپرس