کول معنی تنگه هم می دهد مانند کول فرح در خوزستان یا سوراخ های تنگ و باریک همچون کول چاه یا کلون ( سوراخ کلید ) یا شاید کون اسطل ( سوراخ عبور آب استخر ) یا خود مقعد انسان وعلم مربوط به آن کولونوسکوپی
کول=
درزبان لکی وکردی به معنای ، #کند#میباشد.
کول=
در زبان لکی به معنای //کند //می باشد.
کول = کتف ، شانه دوش ،
کول =درزبان لکی علاوه بر معنای بالا به معنای //تیر برق، تیرچه //می باشد .
کول /کل =درزبان لکی با مصوت کوتاه /ؤ/ به معنای #کوتاه ، مختصر ، کوتاه قد ، #می باشد .
کول به لکی یعنی کوتاه
واژه کول از پارسی میانه 𐫐𐫇𐫓مربوط به کولیدن. دوش و کتف باشد. دوش که به عربی کتف گویند. شانه. دوش. کتف. گلپایگانی کول ، گیلکی کول. شانه و دوش.
- از سر و کول هم بالا رفتن ؛ رجوع به ترکیب بعد شود.
... [مشاهده متن کامل]
- از کول هم بالا رفتن ؛ در تداول عامه ، در جایی پرازدحام برای خود جا بازکردن.
- این کول و آن کول انداختن ؛ در تداول عامه ، تعلل کردن. مماطله کردن. ) .
- بر کول سوار کردن ؛ در تداول عامه ، بر شانه و پشت سوار کردن کسی را. ) .
- به کول انداختن ؛ کول کردن. رجوع به مدخل کول کردن شود.
منابع ها. ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگنامه کوچک پهلوی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی
برهان قاطع
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
کوه
کول به گویش بختیاری یعنی پشت، کمر ، بیو به کولم یعنی بیا رو پشتم سوار شو
کول به ترکی معنی خاکستر میده.
کول ستونی چوبی است به شکل وای بزرگ انگلیسی که در ساخت آلا چیقی مکعب شکل به نام کولا به کار می رود
واژه کول کاملا پارسی است چون در ترکی می شود ستلاما این واژه یعنی کول صد درصد پارسی است.
کول ب زبان سیستانی 💜 معادل پارسی بغل یا آغوش
کَوَل ب زبان سیستانی 💜 معادل پارسی هندوانه
دعوا کول یعنی کسی که در جست و جوی دعوا کردن است کولیدن یعنی حفر کردن و جست و جو کردن و زیر و رو کردن
کول : [ اصطلاح کفتر بازی ] به معنای دفعه و بار است و در اصطلاح کبوتر داران هربار که کبوتران به پرواز در آیند می گویند یک کول پریده اند.
کول : [ اصطلاح کفتر بازی ] در اصطلاح کبوتر بازان هر بار که کبوتر بپرد می گویند یک کول پریده است.
معنی اول در انگلیسی از چیزی که خوششان آید از کلمه کول استفاده می کنند مثلا شاید شنیده باشید می گویند طرف دعوا کول است یعنی طالب دعواست و از دعوا بدش نمی آید و از کولت می رود بالا یک معنی هم معنی کتف و شانه می دهد می گویند طرف را کول کردم یعنی روی پشت و شانه انداختم
کول به معنی جای ساکت وبی سروصداوارام نام روستایی در سیستان یکی درشیب اب یکی درپشت اب منظور ازاب روخانه هیرمند وبه دوطرف روخانه شیب وپشت می گویند دهکول دارای مردمان ارام ومهربان وطایفه کول هم ازهمین روستاست
کول در زبان کهن لکی به معنای ستون و یا پایه میباشد.
کول پیرزن پیرمردهای بسی کهن فارس وکهکیلویهه به چیز سرد بویژه اب سرد میگفتند کول -
کول /گول همان وازه گود است در پارسی پهلوی د - ل جای هم مینشینند مانند دنبه لمبه . سردار سللار. گسیل گسید - دار لار = بالای هر کسی را دار و لار گویند دارت بگردم
دارش بلنده دلبرم لارش بگردم
کول در تورکی به خاکستر گفته میشود
در لری بختیاری
کول: خشک، سفت و غیر قابل انعطاف
کول: از میانه کمر تا سر شانه ها
بِنِس سر کولت: بزارش روی کولت ( پشت کتف و شانه ها )
کول در لری یعنی بالای سرشانه . بین گردن و انتهای شانه. بالا ترین قسمت بدن کردها به نوعی پوشش میگن بالا کول که روی سرشانه است . واژه کولا یعنی سر پنابالای سر هم از این میاد . خود کول به انگلیسی هم یعنی
... [مشاهده متن کامل] آدم جذاب یا بالای همه قرار دارد. و کولاک که به معنای بارش از بالا است . در کل به معنای بالا هست که در ادبیات پارسی هم بارها استفاده شده
کول انگلیسیه و در اصلcool نوشته میشه که به معنی باحاله که بعضی وقتا هم به عنوان خوب میگن مثلا:امروز خیلی کولم.
کول ( Cool ) :از کلمات جدیدی هست که از انگلیسی وارد زبان فارسی شده به معنی با حال
کول یکی از طوایف بزرگ در استان سیستان و بلوچستان و در شهرستان زابل بخش شیب آب هستش این روستا در ۷ کیلومتری شهرستان زابل و یک روستا هم در منطقه پشت آب هستش، کول اسم منطقه ی بوده که خالی از سکنه و لم یزرع
... [مشاهده متن کامل] بوده و اولین نفراتی که در اون منطقه ساکن شدند و اون زمین ها رو آباد کردن هم همین قوم کول بوده اند که فامیلشان هم به اسم محل و منطقه شون هست.
کسی که به سبب فرهیختگی و علم و دانشش به شهرت رسیده باشد
کول ( K�l ) :در زبان ترکی به معنی خاکستر
در لهجه شیراز و شهرهای فارسو لهجه عربهای خمسه هنگامی که به فارسی صحبت می کنند، علاوه بر معانی ذکر شده : کول و کولِه کردن و بر پشت گذاشتن مقدار معینی بار ، یک کول و کولِه هیزم به اندازه ای که با بند بسته می شود و یک نفر بتواند حمل کند بر پشتش. دوش و کتف و شانه کسی بالا رفتن. حمل کردن و کول و کوله کردن بار به وسیله شخص و معمولا بر پشت شخص. کوله بار مقدار معینی از بار که بوسیله شخص حمل می شود. کول بر و کوله بر کسی که بار را بر پشت خود حمل می کند.
... [مشاهده متن کامل]
کَوَل : کول لوله های سیمانی و استوانه ای شکل است که به هنگام حفر چاه های آب و فاضلاب برای جلوگیری از ریزش آن در چاه قرار می گیرد. ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
کول در زبان تورکی به صورت گول به معنی تالاب و دریا میباشد، بنابراین اگر کول معنی تالاب ، استخر، برکه داشته باشد پس یک کلمه تورکی است
کول cool در زبان ترکی به معنی خاکستر می باشد و در زبان انگلیسی هم به زغال و خاکستر کول گفته می شود
این واژه در ترکیب بیشتر لغات ترکی دیده می شود
کول کمینگاه صیادان است که اصل ان چون در زمین کالیده شده و گود شده و با نی و هیزم مانندآلاچیق پوشیده شده است کول نام گرفته ولی در خراسان که مهد وخاستگاه فرهنگ ها می باشد تمام کمینگاه های صیادی که جهت رصد
... [مشاهده متن کامل] صید ساخته شده چه کالیده شده باشد چه بنا شده باشد کول می نامند ولذا کومه واژه طبری و گیلکی می باشد و اصلا نه در خراسان و نه در افغانستان که خراسان بزرگ است کاربرد ندارد ولی هنوز در خراسان و روستا های ان به اینگونه آلا چیق ها کول میگویند
باحال خفن یا خوب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)