کوفتگی
/kuftegi/
مترادف کوفتگی: خستگی، ضرب دیدگی، فرسودگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آسیب دیدگی.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
رنج، فتور، خستگی، کوفتگی، فروماندگی، فرسودگی، ستوه، ماندگی
ضغطه، کوفتگی، کوفتگی انساج
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید