کوسه برنشین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
کوسۀ برنشین
(یا: کوسه خرنشین؛ رکوب کوسج؛ نیز: عید کوسه؛ کوسه گردی؛ کوسه گلین) از جشن های نمایش گونه در پیشواز نوروز. در این جشن مردی یک چشم، زشت چهره و بی ریش (= کوسه) را بر خری سوار می کردند و او را، که کلاغی سیاه در یک دست و بادبزنی در دست دیگر داشت، در کوی و برزن می گرداندند. مرد، شکلک درمی آورد و خود را باد می زد، و به شِکوه از گرمای هوا می نالید و مردم، به راندنِ گرما، به سویش گلوله های برف پرتاب می کردند. به گفتۀ بیرونی، کوسه از مردم هدایایی نیز می گرفت؛ آنچه تا نیم روز گرد می آورد، سهم غلامان شاه، و آنچه تا شامگاه به دست می آورد، سهم خود و همراهانش بود. این نمایش هنوز هم، به اشکال گوناگون، در میان برخی اقوام ایرانی برگزار می شود. (نیز ← میر_نوروزی؛ غول_بیابانی؛ آتش افروز)
(یا: کوسه خرنشین؛ رکوب کوسج؛ نیز: عید کوسه؛ کوسه گردی؛ کوسه گلین) از جشن های نمایش گونه در پیشواز نوروز. در این جشن مردی یک چشم، زشت چهره و بی ریش (= کوسه) را بر خری سوار می کردند و او را، که کلاغی سیاه در یک دست و بادبزنی در دست دیگر داشت، در کوی و برزن می گرداندند. مرد، شکلک درمی آورد و خود را باد می زد، و به شِکوه از گرمای هوا می نالید و مردم، به راندنِ گرما، به سویش گلوله های برف پرتاب می کردند. به گفتۀ بیرونی، کوسه از مردم هدایایی نیز می گرفت؛ آنچه تا نیم روز گرد می آورد، سهم غلامان شاه، و آنچه تا شامگاه به دست می آورد، سهم خود و همراهانش بود. این نمایش هنوز هم، به اشکال گوناگون، در میان برخی اقوام ایرانی برگزار می شود. (نیز ← میر_نوروزی؛ غول_بیابانی؛ آتش افروز)
wikijoo: کوسه_برنشین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید