کوس بستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) خود را گرد کردن جستن را چنانکه شیر و ببر و پلنگ و گربه و مانند آن. ابتدای حمله ددگان چون شیر وببر و پلنگ. خود را برای جستن گرد کردن ، چنانکه درنده ای به سوی آدمی یا بچه گربه ای چون رسنی بر زمین کشند. جمع کردن شیر و ببر و پلنگ خود را به جانب دامی جستن از دور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || حمله کردن سباع. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
خود را گرد کردن جستن را چنانکه شیر و ببر و پلنگ و گربه و مانند آن . یا حمله کردن سباع