کورکور سیاه یا زغن ( نام علمی: Milvus migrans ) پرنده ای از گروه کورکورها است. این پرنده مانند دیگر انواع کورکورها با بال های دراز و زاویه دار و دم دوشاخه خود شناخته می شوند و نر و ماده آن ها مانند هم هستند و روی درختان لانه می سازند و بیشتر از لاشه جانوران تغذیه می کنند. کورکور سیاه جثه ای متوسط دارد و طول بدن آن حدود ۵۶ سانتیمتر است. پر و بال این پرنده قهوه ای چرکی و رنگ پرهای شکم آن خرمایی است.
... [مشاهده متن کامل]
کورکور سیاه از لاشه ها و غذای پرندگان دیگر مانند حواصیل ها و باکلان ها و نیز شکار حشرات، خزندگان، پرندگان و پستانداران کوچک تغذیه می کند و علاوه بر پاکسازی طبیعت در کنترل جمعیت این جانوران نیز نقش دارد و حضورش در طبیعت بسیار مفید است.
این پرنده در نزدیکی مناطق آبی، دریاچه ها، سواحل دریاها یا مناطق پردرخت به سر می برد و اغلب به صورت گروهی روی درختان و آشیانه متروک کلاغ ها لانه می سازد و در ایران نیمه مهاجر و فراوان است.
در گذشته گاهی این پرنده را زغن و گاهی غلیواج ( غلیواژ ) می نامیدند. در متون کهن بسیار به آنها اشاره شده است و معمولاً مهارت پایین او در شکار، صدای ناخوش و پرهای نازیبای او به صورت تحقیرآمیزی وصف می شد:
معمولا نیز نام او در کنار زاغ آورده می شد. دو پرنده ای که زندگی گروهی در کنار سکونتگاه های انسانی و شیوه تغذیه ای مشابه ( عمدتا مردارخواری و گاهی شکار طعمه های کوچک ) داشتند:
منوچهری به صدای منحصربفرد این پرنده که به شیهه اسب شباهت دارد اشاره کرده است: «از زغن هرگز نیاید فر اسب راهوار / گرچه باشد چون صهیل اسب آواز زغن» زکریای طوسی در عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات نوشته: «زغن را حداة گویند، مردارخوار است. کلاغ با زغن دشمنی دارد و تخمش را به جای بیضه او نهد. تخم زغن را اگر عوض کنند، موقعی که بچه بیرون بیاید و ببیند که بچهٔ خودش نیست، غریو کند و دیگر زغن ها را جمع کند و ماده وی را بکشند. زغن مرغی است خسیس، تخم وی سپید باشد و برخلاف تخم کلاغ که پیسه بود».
باور عجیبی نیز در مورد این پرنده مطرح بود که زغن یک سال نر و یک سال ماده یا بخشی از سال نر و بخشی از سال ماده است.
... [مشاهده متن کامل]
کورکور سیاه از لاشه ها و غذای پرندگان دیگر مانند حواصیل ها و باکلان ها و نیز شکار حشرات، خزندگان، پرندگان و پستانداران کوچک تغذیه می کند و علاوه بر پاکسازی طبیعت در کنترل جمعیت این جانوران نیز نقش دارد و حضورش در طبیعت بسیار مفید است.
این پرنده در نزدیکی مناطق آبی، دریاچه ها، سواحل دریاها یا مناطق پردرخت به سر می برد و اغلب به صورت گروهی روی درختان و آشیانه متروک کلاغ ها لانه می سازد و در ایران نیمه مهاجر و فراوان است.
در گذشته گاهی این پرنده را زغن و گاهی غلیواج ( غلیواژ ) می نامیدند. در متون کهن بسیار به آنها اشاره شده است و معمولاً مهارت پایین او در شکار، صدای ناخوش و پرهای نازیبای او به صورت تحقیرآمیزی وصف می شد:
معمولا نیز نام او در کنار زاغ آورده می شد. دو پرنده ای که زندگی گروهی در کنار سکونتگاه های انسانی و شیوه تغذیه ای مشابه ( عمدتا مردارخواری و گاهی شکار طعمه های کوچک ) داشتند:
منوچهری به صدای منحصربفرد این پرنده که به شیهه اسب شباهت دارد اشاره کرده است: «از زغن هرگز نیاید فر اسب راهوار / گرچه باشد چون صهیل اسب آواز زغن» زکریای طوسی در عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات نوشته: «زغن را حداة گویند، مردارخوار است. کلاغ با زغن دشمنی دارد و تخمش را به جای بیضه او نهد. تخم زغن را اگر عوض کنند، موقعی که بچه بیرون بیاید و ببیند که بچهٔ خودش نیست، غریو کند و دیگر زغن ها را جمع کند و ماده وی را بکشند. زغن مرغی است خسیس، تخم وی سپید باشد و برخلاف تخم کلاغ که پیسه بود».
باور عجیبی نیز در مورد این پرنده مطرح بود که زغن یک سال نر و یک سال ماده یا بخشی از سال نر و بخشی از سال ماده است.