کورمالی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دست مالیدن به اشیاء در تاریکی برای یافتن چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ).
grope (فعل)ازمودن، کورمالی کردن، در تاریکی پی چیزی گشتنgrabble (فعل)با دست ماهی گرفتن، کورمالی کردن، پهن نشستن، با دست پی چیزی گشتن