لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
اورسولا همان گونه که در اتاق های بدون نور ( کورمال کورمال ) جلو میرفت ، یعنی شخصی که کور است و همزمان جسمی را لمس میکند و حرکت میکند
سرهنگ نیلوفری را که هر وقت خیال می کرد کسی دور و برش نیست، کورمال کورمال یکی از لباس های مرا برمی داشت، سرش را در آن فرو می برد و زار می زد.
با احتیاط راه رفتن و دست اندازی به اطراف برای پیدا کردن مسیر
با احتیاط راه رفتن