کورمال کورمال

/kurmAlkurmAl/

معنی انگلیسی:
gropingly

لغت نامه دهخدا

کورمال کورمال. ( ق مرکب ) در تداول عامه ، بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی حرکت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کورمال رفتن شود.

فرهنگ فارسی

با احتیاط دست مالیدن باطراف در تاریکی حرکت کردن : در آن شب تاریک کورمال کورمال بطرف پنجره رفتم .

گویش مازنی

/koormaal koormaal/ آهسته رفتن و دست ها را به طرف جلو بردن – کورمال کورمال رفتن

پیشنهاد کاربران

اورسولا همان گونه که در اتاق های بدون نور ( کورمال کورمال ) جلو میرفت ، یعنی شخصی که کور است و همزمان جسمی را لمس میکند و حرکت میکند
سرهنگ نیلوفری را که هر وقت خیال می کرد کسی دور و برش نیست، کورمال کورمال یکی از لباس های مرا برمی داشت، سرش را در آن فرو می برد و زار می زد.
با احتیاط راه رفتن و دست اندازی به اطراف برای پیدا کردن مسیر
با احتیاط راه رفتن

بپرس