کورشان

لغت نامه دهخدا

کورشان. [ ک َ وَ ] ( اِخ ) کورسان. رجوع به کورسان شود.

پیشنهاد کاربران

کَوَرْشان
ماوراء النهر
زمین کَوَرْستان بُد از پیشتر
که خوانی همی ماوراءالنهر در
فردوسی
زمین کورشان وُرا داد شاه
که بود از سزای بزرگی و گاه
چُنین خواندنش همی پیش تر
که خوانی کنون ماوراءُالنَهَر
فردوسی

بپرس